صفحه اصلی
مراسم اختتامیۀ جشنوارۀ ملی دانشجویی "خون سیاوش"
موج موج خزر، از سوك، سيهپوشاناند
بيشه دلگير و گياهان همه خاموشاناند
بنگر آن جامهكبودان افق، صبحدمان
روح باغاند كزين گونه سيهپوشاناند
چه بهاريست، خدا را! كه درين دشت ملال
لالهها آينۀ خون سياووشاناند
آن فرو ريخته گلهاي پريشان در باد
كز مي جامِ شهادت، همه مدهوشاناند،
نامشان زمزمۀ نيمهشب مستان باد!
تا نگويند كه از ياد فراموشاناند
گرچه زين زهر، سمومي كه گذشت از سر باغ
سرخ گلهاي بهاري همه بيهوشاناند
باز در مقدم خونين تو، اي روح بهار!
بيشه در بيشه، درختان، همه، آغوشاناند (محمدرضا شفیعی کدکنی)
مراسم اختتامیۀ جشنوارۀ ملی دانشجویی خون سیاوش، روز یکشنبه 17 اسفند ماه 1399 در محل تالار ابوریحان مرکز همایش های بین المللی دانشگاه شهید بهشتی و با حضور دکتر واعظی معاون فرهنگی و اجتماعی، دکتر طباطبایی، خانم رحیمی مدیر امور شاهد و ایثارگر، آقای حامد فخری زاده فرزند شهید دکتر فخری زاده، برگزیدگان جشنواره و با اجرای آقای سعید بیابانکی برگزار گردید.
پس از پخش سرود ملی و سرود دانشگاه و قرائت آیاتی چند از قرآن، دکتر واعظی طی سخنانی، انقلاب را توفیق بزرگی خواند که ارزشهای والای دینی و اخلاقی را به جهان عرضه کرد که علت اصلی عدم سازگاری نظام های مبتنی بر لیبرال دموکراسی با انقلاب است. ایشان ضمن گرامیداشت یاد و خاطرۀ شهدای هشت سال دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و شهدای هسته ای، آنان را اسوه و اسطورۀ تاریخ ایران خواند؛ نظیر شهید سلیمانی و شهید فخری زاده که شخصیتی فرا تاریخی و فرا ملی دارند.
در ادامۀ مراسم کلیپی در معرفی جشنواره با مضمون واکنش انسانهای آزاده در برابر ظلم موجود در جهان و آرزوی جهانی سرشار از صلح و آرامش پخش شد.
خانم رحیمی در سخنان خود خاطر نشان ساخت که ایده و فکر اولیۀ جشنواره به واسطۀ مسابقه ای بود که مقرر بود در صفحۀ اینستاگرام در سطح دانشگاه برگزار شود و نیز تجربۀ مستندی در گرامیداشت شهید شهریاری و دیگر شهدای هسته ای که سال گذشته در دانشگاه برگزار شد و نشان داد که میزان شناخت و اطلاعات قشر دانشجو از این شهدا بسیار اندک است؛ از این رو تصمیم بر آن شد که مسابقه با موضوع شهدای مدافع حرم، شهید سلیمانی و به طور خاص شهید فخریزاده و به صورت ملی و با هدف شناخت و معرفی این شهدا، در قالب شعر و پوستر برگزار شود. آغاز کار اطلاع رسانی از 7 دی ماه و به صورت مکاتبه با معاونت فرهنگی وزرات علوم، وزارت بهداشت و دانشگاه آزاد و به طور خاص فکس با تک تک دانشگاه ها صورت گرفت. 69 پوستر با موضوع شهدای حرم و شهید سلیمانی و به طور خاص 23 اثر دربارۀ شهید فخری زاده و 64 اثر در قالب شعر، در جشنواره حضور داشت که نکتۀ بارز آثار در بخش پوستر، عدم خلاقیت و تصویرسازی و عدم برآورده شدن انتظارات از نسل جوان در این باره است.
در ادامۀ مراسم آقای بیابانکی، بیانیۀ خانم دکتر کهوند، داور بخش پوستر را که در مراسم حضور نداشت، قرائت نمود. همچنین بیانیۀ بخش شعر توسط آقای دکتر طباطبایی، داور این بخش، قرائت گردید.
پخش مستند شهید فخری زاده با هدف بررسی میزان شناخت مردم از ایشان و نیز معرفی اجمالی شهید، از برنامه های دیگر این مراسم بود.
حامد فخری زاده نیز طی سخنانی از خصایص پدر چنین یاد کرد: جوانی که در سن 38 سالگی در لیست ترور استکبار جهانی قرار گرفت و 20 سال در رأس این لیست باقی ماند. ایشان نگاه مجرد به علم نداشت و همواره علم، فلسفه و عرفان را درهم تنیده بود. منظور از علم، علم نافع توأم با تحقیق و پژوهش و منظور از فلسفه، اندیشه های منحصر به فرد شهید در حوزۀ فلسفه اسلامی و تمدن ایرانی اسلامی است؛ فلسفه ای که باید به کمک مردم و جامعه بیاید و در بطن جامعه باشد و در علم، به ویژه علوم پایه، انقلاب ایجاد کند و منظور از عرفان، نگاه توحیدی خاص و منحصر به فرد شهید بود. ویژگی دیگر ایشان انجام پروژه هایی بود که برای نخستین بار در ایران و یا در خاورمیانه و یا در دنیا انجام می شد. ورود علوم شناختی در سیستم های دفاعی و پدافندی، تأسیس انجمن آکوستیک ایران و راه اندازی مجموعۀ آوا در مجموعۀ سپند، از جمله فعالیت های شهید بود.
در این جشنواره، پوستر خانم فاطمه نظیفی، شایستۀ تقدیر، خانم فاطمه حامدیفر، برندۀ جایزۀ ویژه در بخش شعر، خانم فاطمه بیرانوند و آقای علی سلیمیان نیز حائز رتبۀ دوم در بخش شعر گردیدند.
این مراسم با خوانش اشعار برگزیده توسط برگزیدگان و اهداء جایزه به ایشان به پایان رسید.
ای شکوه کهکشان ها پیش چشمانت حقیر
روح خنجر خوردهام را از شب مطلق بگیر
رشک مرغان رها در باد شد پرواز من
تا شدم در تار و پود خلعت عشقت اسیر
طرح لبخند غیورت مثل باران، مهربان
جنگل سبز حضورت، مثل دریا دلپذیر
من همان باز بلند آوازۀ تاریخیام
از نشستن روی بازوی نجیبت ناگزیر
کوچه کوچه، هفت شهر عاشقی را گشتهام
مثل تو پیدا نکردم ای شگفت بینظیر!
ای کریم آسمانی! با نگاه روشنت
سکۀ مهتاب را دادی به شبهای فقیر (سید حسن حسینی)