صفحه اصلی
رساله دانش آموخته دانشگاه رساله برتر در زمینه پیشرفت اسلامی ایرانی شد
  • 24024 بازدید

 

رساله دانش آموخته دانشگاه شهیدبهشتی در یازدهمین دوره انتخاب رساله‌های برتر در زمینه پیشرفت اسلامی ایرانی به عنوان رساله شایسته تقدیر معرفی شد.

​​​​​​​

به گزارش روابط عمومی دانشگاه، از رساله دکتر هدایت درویشی، دانش آموخته دوره دکتری رشته جغرافیا و آمایش محیطی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهیدبهشتی با عنوان «ارائه الگوی سیاستگذاری آمایشی در مناطق روستایی (منطقه سه آمایش سرزمین)» در یازدهمین دوره انتخاب رساله های برتر در زمینه پیشرفت اسلامی ایرانی تقدیر معرفی شد.

دکتر درویشی این رساله را با راهنمایی دکتر بیژن رحمانی و دکتر عبدالرضا رکن الدین افتخاری تدوین کرده و در شهریور 1398 از آن دفاع نموده است.

در خلاصه این رساله آمده است: با توجه به روش پژوهش مبنی بر بهره گیری از روش ترکیبی، اهداف پژوهش نیز به تبعیت از روش اتخاذه شده متفاوت بوده است با این توصیف، در روش کیفی هدف پژوهش، اکتشاف الگوی مطلوب سیاستگذاری آمایش مناطق روستایی ودر روش کمی هدف، شناسایی مولفههای معماری الگو(اصول، چارچوب، فرآیند)، اجرای معماری(مدیریت الگو)، پایش و ارزیابی معماری و اجرای الگو در سیاستگذاری آمایشی و آزمون و اعتبارسنجی الگوی سیاستگذاری آمایش مناطق روستایی است.

یافتههای بخش کیفی پژوهش منجر به واکاوی و شناسایی20 متغیر (پیشران) در توسعه فضایی مناطق روستایی شده است که از این تعداد، شش متغیر/ پیشران در خوشه متغیرهای اصلی و بحرانی (استراتژیک)، سه متغیر/ پیشران در خوشه متغیرهای وابسته یا منفعل، شش متغیر/ پیشران در خوشه متغیرهای مستقل، دو متغیر/ پیشران در خوشه متغیرهای میانی یا خنثی قرار گرفته است. در همین چهارچوب به منظور تدوین و طراحی سناریوهای توسعه فضایی مناطق روستایی، از بین خوشه بندیهای مذکور، 6 متغیر(پیشران) اصلی و استراتژیک اثرگذار باآینده های بدیل هرکدام از آن ها(19آینده بدیل) مشخص شده است که مبتنی بر پیشران استراتژیک و حالا محتمل سه سناریو«بهار زاگرس»،«به استقبال بهار» و «خزان زاگرس» طراحی شده  است.

یافته‌های بخش کمی پژوهش بیانگر این واقعیت است که در مجموع 13 متغیر،12مدل اندازه‌گیری، یک مدل ساختاری،374 شاخص در قالب چهار فرضیه مبنای تحلیل بخش کمی پژوهش قرار گرفته است. یافته‌های تحلیلی بخش کمی پژوهش نشان داده است اکثر شاخص‌ها دارای بار عاملی بیشتر از 0.40 می باشد که این به این معنی است که رابطه بین متغیرهای آشکار(گویه‌ها) و متغیر پنهان معنیدار است و می‌توان نتیجه گرفت که متغیرهای آشکاری که دارای بار عاملی بیشتر از 0.40 هستند از قدرت تبیینکنندگی برای اندازه‌گیری متغیر پنهان(مکنون) در الگوی سیاستگذاری آمایش مناطق روستایی برخوردار هستند. با این توصیف، مدل برازش قابل قبولی دارد و داده‌ها تاییدکننده مدل است.

نتایج بخش کیفی پ‍‍ژوهش نشان داده است که  از بین عوامل و پیشرانهای واکاوی شده، عوامل و پیشران¬های؛ نبودجایگاه مشخص برای سیاستگذاری توسعه روستایی(تعدد و تناقض در قوانین)، نظام متمرکز (دستوری)سیاستگذاری، برنامه‌ریزی ومدیریت در توسعه روستایی، نداشتن ثبات سیاست‌گذاری توسعه روستایی ناشی وابستگی به درآمدهای نفتی، نگرش بخشی و نقطه‌ای به توسعه مناطق روستایی و بی‌توجهی  به آن به عنوان مقوله سرزمینی، فضایی، فرابخشی، منطبق نبودن سیاست‌گذاری مبتنی بر سیاست پژوهی، نداشتن دیدگاه آینده نگری در سیاست‌گذاری توسعه روستایی بیشترین اثرگذاری و سهم را به خود اختصاص داده است. نتایج معیارهای ارزیابی و سنجش مدل اندازه‌گیری، ساختاری و برازش کلی مدل در بخش کمی پژوهش بیانگر این واقعیت است که مولفه‌های موثر در معماری الگو، اجرای الگو و پایش و ارزیابی معماری و اجرای معماری سیاست‌گذاری آمایشی، رهیافتهای نهادگرا، مشارکتی و اصول آمایش سرزمین دارای برازش قوی است.

افزودن نظرات